شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
42081
نام: لیلی
شهر: ایلام
تاریخ: 8/12/2007 4:04:23 PM
کاربر مهمان
  آخ که چقد دلم گرفته.
42080
نام: .
شهر: .
تاریخ: 8/12/2007 4:00:23 PM
کاربر مهمان
  سلام - اینم یه دلنوشته‌ي ديگه از كسيكه واقعا مجنون‌الحسينه.

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

توفیق شد تا ایامی رو در سرزمین عشق و در جوار بارگاه ملکوتی اربابمان حضرت سیدالشهدا (ع) در کربلای معلی سپری کنم. جای همه شما خالی. جو بسیار خوب و معنوی بود. هر شب تا اذان صبح تو بین‌الحرمین، حرم سیدالشهدا (ع) و حرم حضرت ابالفضل (ع) مراسم روضه‌خونی و سینه‌زنی داشتیم. نمیدونم از این سفر چی بگم و چی بنویسم. تنها میتونم بگم ای کاش شما هم در اونجا بودید و کنار هم به ارباب عرض ادب میکردیم. لحظه لحظه این سفرخاطره بود. باور کنید نمیدونم از کدومش بگم و بنویسم. از روضه کنار ضریح آقا قمر بنی‌هاشم بگم یا از عزاداری و سینه‌زنی تو بین‌الحرمین و یا هروله و طواف کردن دور حرم ابی عبدالله یا از ... باورکنید نمي دونم . اما هر چي بود عشق بود. یه بزم عاشقانه واقعی.
ميخوام براتون از نهر علقمه بگم
نيمه شب کنار نهر علقمه عجب صفايي داره.
نيمه شب کنار نهر علقمه فقط سکوت بود سکوت. تنها چيزي که به گوش ميرسيد صدای حرکت و موج آب بود و صداي ناله کودکان حرم :

«عمو عمو آب آب، عموجان، عموجان »

همه سکوت کرده بوديم و به حرکت مواج آب نگاه مي‌کرديم. احتياجي به مداح نبود. صداي ناله و گريه سکوت شب و شکست. وقتي خوب گوش دادم ديدم نه، انگار يکي داره روضه ميخونه. خوب که دقت کردم ديدم صدا از طرف نهر مياد. بله، اين نهر علقمه بود که روضه‌خوني مي‌کرد:

تا مشکت و تو آب زدي
موجاي دريا شد آروم
تا رو به ساحل اومدي
بغضي نشست توي گلوم
همون دم بود غرب دنيا شد نصيبم
رو لب گل کرد ناله‌هاي امن يجيبم

علقمه از بودن خود در سرزمین عاشقى شرمنده بود. شرمنده از روزي عباس مشک بر دوش گرفت تا جرعه جرعه عشق را در آن بریزد و عطش را از جگرهاى تشنه کودکان بردارد و عباس، علمدار وفا، نهر علقمه را تا قیام قیامت‏ شرمنده خویش ساخت و عشق را رنگى دیگر بخشید .
واى از علقمه ... واى از دست‏هاى بر زمین افتاده ... واى از مشک پار ه ...


اللهم الرزقنا توفیق زیارة الحسین
42079
نام: گل نرگس
شهر: ایران سرای من اس
تاریخ: 8/12/2007 3:40:57 PM
کاربر مهمان
  نگو چرا سلام نکردی . به یقین سلام می کنم . اما بگذار اول ناله سر دهم.

نگو چرا رعایت ادب نکردی . بگذار اول بی صدا اشک بریزم.

پریشان حالم. بی تابم.نگو چرا پدر . نگو ... تو خود می دانی از چه پریشانم. تو خود می دانی گریه هایم

از داغ دل است . تو خود می دانی پدر ... نگو چرا.

هر جمعه منتظر خبری از تو و هر جمعه ، من بی خبر ماندم.

هر لحظه ی خواب به انتظار دیدن تو و هر لحظه ی بیدار شدن، ندیدن بود ...
عاشق منم
که یار به حالم نظر نکرد
وووووووووووووو
سلام بر آنان که در فراق یار در کوچه پس کوچه های تنهایی سر به دیوار انتظار نهاده اند و چشم به راه نیم نگاه مهدی فاطمه اند.
42078
نام: فرگل
شهر: جمکران
تاریخ: 8/12/2007 3:13:24 PM
کاربر مهمان
  سلام
سلام به همه
روزگاري در گوشه اي از دفترم نوشته بودم......
تنهائي را دوست دارم چون بي وفا نيست
تنهائي را دوست دارم چون تجربه اش کرده ام
تنهائي رادوست دارم چون عشق دروغين درآن نيست
تنهائي را دوست دارم چون خدا هم تنهاست
تنهائي رادوست دارم چون در خلوت وتنهائيم در انتظار خواهم گريست
وهيچ کس اشکهايم را نميبيند


اما از روزي که تو راديديم نوشتم
ازتنهائي بيزارم چون تنهائي ياد آور لحظات تلخ بي تو مردنم است ...........
از تنهايئ بيزارم زيرا فضاي غم گرفته ی سكوتم تورا فرياد ميزند......
از تنهائي بيزارم چون به تو وابسته ام..........................
ازتنهائي بيزارم چون با تو بودن راتجربه کرده ام با تمام وجود
تو را احساس کرده ام...........
از تنهائي بيزارم چون خداوندهيچ انساني را تنها نيافريد
از تنهائي بيزارم چون خداوند تو رابرايم فرستاد تا تنها نباشم...........
از تنهائي بيزارم زيرا هر وقت تنهائي گريه كنم
دستهاي مهربانت رابراي پاک كردن اشكهايم كم مي آورم.......
از تنهائي بيزارم چون شيرين ترين لحظاتم باتوبودن است......
ازتنهائي بيزارم چون مرداب مرده تنم با آفتاب نگاه تو جان ميگيرد
ازتنهائي بيزارم چون کوير خشک لبانم عطش باران محبت از لبانت رادارد..........
از تنهائي بيزارم چون به قداست شانه هايت ايمان دارم
ازتنهائي بيزارم چون تمام واژه هاي شعرم باتو بودن را فرياد ميزند
ازتنهائي بيزارم چون هيچگاه تنهائي را درک نکردم هميشه وهمه جا درهم حال حضورت را در قلبم حس کردم
پس بگذار با تو باشم......
تا هميشه ماندگار باشم...............
بیا و دیگه تنهام نذار....
************************************************
ای زندگی ام ای هستی ام ای یاورم ای عشق من
ای امید زندگی ام ای تمام وجودم ***دارم
ای که امید زندگی را به من دادی...
ای که خون عاشقی را در رگهای من جاری ساختی ...
ای که نفسی دوباره به من بخشیدی...
حال و هوایی دوباره به زندگی من دادی...
*** دارم
*** دارم ای وجود من ای طلوع من ای حضورپرشوق و شورمن *** دارم...
ای عشق من ای بهار من ای دریای من ای فردای من ای دنیای من
ای رویای من *** دارم

ای گل من ای روح من ای تمام وجود من.. ای ....
من *** دارم

روزی که تو پا به این دنیا گذاشتی روز تضمین زنده بودن من بوده است روزی که تو پا به این قلب بی طاقت من گذاشتی روز امید دوباره به زندگی ام بوده است ...
روزی که به من بگویی **** دارم بهترین روز زند گی ام خواهد بود...

************************************************
یا الله

یا حق

یا علی
42077
نام: باران ف . ک
شهر: قائم شهر
تاریخ: 8/12/2007 3:07:16 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه شما برادران و خواهرانم

سلام هم عرض می کنم خدمت برادر خوبم آقا شهاب

من چون اهالی این خونه ادمای پاکی هستن اینو گفتم

تا از تنهایی در بیام هم اینکه با آدمای خوبی

اشنا بشم تو رو خدا برام دعا کنید مشکلات همین جوری

تو سرمون خراب میشه ()() سال فکر نکنم سنی باشه که

بتونه این همه مشکلو تحمل نکنه برای حل یه مشکل

دعا می کنم یه مشکل دیگه درست میشه تو رو خدا

برام دعا کنید قسمتون می دم منو ببخشید تنهایی

باعث شده این کارو بکنم

برام دعا کنید گره این مشکلم باز بشه

چون من دیگه بریدم دیگه هیچ چیز به فکرم نمی رسه منتظرم

42076
نام: بادبادك سفيد
شهر: زير گنبد نيلي، روي خاك پاك ايران زمين
تاریخ: 8/12/2007 2:57:18 PM
کاربر مهمان
  بسم رب المهدي
بسم ربك
السلام علي المهدي الذي طلب دم الحسين يوم الظهور
السلام عليك
آقا جان مي دانم روسياهم و گناهكار... مي دانم دل نازنين شما را به درد مي آورم... مي دانم اين دانستن از همه چيز بدتر است. اما چه كنم... با اين همه بدي باز هم مشتاقم بدانم آيا هستم در آن جمعه اي كه وعده ظهورت داده شده است؟!
اصلا چرا جمعه؟ چرا امروز چشم به راهت نباشم؟
چرا فقط بگويم جمعه جمعه جمعه...
چرا نگويم اكنون امروز...
آقا جان نمي دانم در اين عمر كوتاه لحظه اي فرصت ديدن پيدا خواهم كرد يا نه؟ گرچه آرزويم چون تمامي آرزومندان اين است كه لحظه اي رخ زيبايت را رؤيت كنم و چشمانم روشن شود به نور جمالت اما دلم را خوش كرده ام به اين كه :
عشق آن نيست كه به هم خيره شويم
عشق آن است كه هر دو به يك سو نگريم
حالا تمام تلاشم اين است كه به سويي نگرم كه شما مي نگري. گرچه كورم اما اميدوارم... اميدوار
حالا هر شب چشم بر آسمان پر ستاره مي دوزم. آسماني كه فرش زير پايت است.
هميشه مي خواستم بدانم بر كدامين خاك مقدس قدم مي نهي و دلم مي خواست خاك وجودم، خاكي مقدس شود به زير قدوم مباركت اما حالا مي دانم كه بر افلاك قدم مي نهي و حالا آرزو دارم وجود خاكيم افلاكي شود.
كجايند آنان كه خاكي بودند و افلاكي شدند؟ خوشا به حالشان كه خاك وجودشان شايسته قدوم مولايشان گرديد.

اللهم عجل لوليك الفرج
الهي آمين
42075
نام: بنده خدا
شهر: جزیره مجنون
تاریخ: 8/12/2007 2:55:54 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الذي خلق النور من النور
السلام عليك يا ابا صالح المهدي(عج)
سلام عليكم
*******************************************
كجاييد اي شهيدان خدايي
بلا جويان دشت كربلايي

در بيان فلسفه شهادت چه بياني شيوا تر و رساتر از اين حديث قدسي

من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلىّ ديته و من علىّ ديته فأنا ديته.
كسى كه مرا طلب كند مرا پيدا مى كند و كسى كه مرا يافت مرا خواهد شناخت و كسى كه مرا شناخت عاشقم مى شود و كسى كه عاشق من شود، من نيز عاشق او مى شوم و كسى كه من عاشق او شوم او را مى كشم (شهادت) و كسى كه او را به شهادت برسانم بر خودم واجب مى دانم خونبهاى او را؛ و هر كس بر من واجب شد خونبهايش من خونبهاى اويم.

اللهم الرزقنا توفيق الشهادهَ في سبيلك
(آمين يا رب العالمين)
42074
نام: سحر
شهر: یزد
تاریخ: 8/12/2007 2:28:29 PM
کاربر مهمان
  استاد ازل گذشت از حيله ي ما

استاد غزل بگفت اسرار گنه كردن ما

نيست جز سر تو در طينت ما سر دگر

تو بيا بشنو غم نبودنت از لب ما

(شعر از خودم بود)
42073
نام: یه آشنای غریب
شهر: زیر چتر آسمون
تاریخ: 8/12/2007 2:25:10 PM
کاربر مهمان
  ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو
تا خروش خفته را از دل بر آرم؛چاه کو؟
42072
نام: مبـــــــــــارز
شهر: اهــــــــــواز
تاریخ: 8/12/2007 2:19:03 PM
کاربر مهمان
  بسمه الله النور

شش چیز است که مومن ،بعد از مرگ نیز از آن ها بهرمند می شود .
* فرزندصالحی که برای او طلب مغفرت کند .
* کتاب قرانی که از آن قرائت شود.
* چاه آبی که حفر کرده (و به مردم آب دهد).
* درختی که کاشته است.
* آبی که برای خیرات جاری کرده است .
* روش پسندیده ای که بنا نهاده و دیگران پس از وی ،آن را ادامه می دهند.

امامصادق(ع)

بزرگواران بیماران مسلمان رو از دعای خیرتون محروم نکنید...

اَلهُم اَرزٌقني شفاعَه الحُسَـــین یَومَ اَلوُروُد....

التماس دعا....خدا نگهدار

دوستدار دوستان حسیـــــن(ع)، مبـارز خسته و عاشق
<<ابتدا <قبلی 4214 4213 4212 4211 4210 4209 4208 4207 4206 4205 4204 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved