فضايل شب قدر
قيل لاميرالمؤ منين (عليه السلام ): اخبرنا عن ليلة القدر؟ قال : ما اءخلوا من ان اكون اعلمها و لست اشك ان الله انما يسترها عنكم ، نظرا لكم ، لاءنه لو اعلمكموها عملتم فيها و تركتم غيرها.(57) به امير مؤ منان على (عليه السلام ) گفتند: ما را از شب قدر آگاه كن . فرمود: خالى از اين نيستم كه آن را بدانم . شك ندارم كه خداوند به خاطر كمك كردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند، چون اگر آن را به شما اعلام مى كرد، در همان شب عمل مى كرديد و در غير آن شب ، عبادت را ترك مى كرديد. بنابراين شايد حكمت اخفا و مجهول ماندن آن اين باشد كه مومنان ، شبهاى بيشترى را قدر بدانند و به آرزوى درك فضيلت آن به كارهاى نيك و عبادت بيشترى پرداخته و از معاصى و زشتيها دورى گزينند و در پرستش خداوند تلاش نمايند.(58)
هنگامى كه بنده با اين كه يقين به ليله القدر ندارد و در اطاعت و بندگى ، كوشش و جهدى به سزا انجام داد تا شايد آن شب را درك كند، خداوند متعال در برابر ملائكه به انسان مباهات مى كند و مى گويد: اين همان موجودى است كه آنان را مفسد و خون ريز، معرفى مى كرديد؛ اينكه تلاش و كوشش او را در شبى كه احتمال شب قدر بودن آن مى رود بنگريد و قضاوت كنيد كه اگر يقين به آن شب داشت ، چگونه اطاعت و بندگى مرا مى نمود؛ در اين هنگام روشن شد كه : انى اعلم ما لا تعلمون ...(59) علت ديگر هم اين كه اگر اين شب خجسته معين بود، برخى بر اثر توفيق احياى آن ، مبتلا به عجب و غرور مى گردند و اگر معين نباشد، بر اثر تمرين و مراقبت بيشتر، ملكات فاضله در نفسشان راسخ تر مى گردد و از بركات و پاداش هاى بيشتر بهره مى گيرند.(60) استاد على كريمى جهرمى در كتاب حول ليلة القدر وجوهى براى اختفاى اين شب ذكر كرده اند، كه از آن جمله است : اگر اين شب معلوم بود، حرمت و عظمت در خور شاءن را در نظر مردم نداشت . سيره مردمان بر اين است كه براى هر چه از ديد آنان مخفى است ، احترام بيشترى قائلند، چنان كه احترام گذارى آنان بر قبور ائمه و اعتاب آن بزرگواران كه در مسيرهاى دور و دراز است ، بيشتر از قبورى است كه در شهر و محل سكونت آنهاست و لذاست كه در عزلت ، عزت و كرامت است ، اما در معاشرت پياپى ، ذلت و مهانت . و در كشكول شيخ بهايى مى خوانيم : در مشهد رضوى ، در ماه ذى القعده ، سال 1007 اين اشعار را گفتم :
تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين . شايد هم به منظور تعظيم و بزرگداشت آن ، معين اش نكرده اند تا بندگان خطاپيشه با انجام گناه ، حرمت آن را نشكنند و مورد خشم پروردگار قرار نگيرند.(61) از ابن عباس روايت كرده اند كه جمله ليله القدر سه بار در سوره قدر تكرار شده و مجموع حروف ليله القدر نه حرف است و حاصل ضرب سه در نه ، بيست و هفت است ، به همين مناسبت بايد شب قدر، شب بيست و هفتم باشد.(62) در كتاب احكام القرآن ابن عربى معافرى اندلسى مالكى ، درباره تعيين ((شب قدر)) گويد: شب 27 رمضان ، شب قدر است ، زيرا علما حروف سوره قدر را شمرده اند و چون به كلمه ((هى )) رسيدند، آن را 27 حرف يافتند و دانستند كه شب قدر، 27 رمضان است .(63) البته اين روش برداشت از قرآن در نزد مفسران و محققان ما ناصحيح است ؛ دانشمند شهير شيعه ، مرحوم محمد جواد مغنيه ، پس از نقل اين كلام مى گويد: اين نبوغ در استنتاج و اين ورع در تفسير كلام خدا، شى ء عجيب و غريبى نيست از كسى كه در مقام تعليق زدن بر فتواى امام شافعى مى نويسد: ((هذا كلام من لم يذق طعم الفقه )) و نيز در تعليق بر فتواى امام ابو حنيفه گويد: ((هذا فقه ضعيف .)) در هر حال برخى تصور كرده اند كه همه شب هاى ماه رمضان ، احتمال قدر بودن را دارد. و بعضى با استفاده از بعضى روايات ، شب اول و برخى شب هفدهم (64) و عده اى شب نوزدهم را شب قدر معرفى كرده اند. جمع كثيرى به استناد روايات فراوان ديگر معتقدند كه در دهه آخر ماه رمضان است و اين قول ، اتقان بيشترى دارد. اينك ، به پاره اى روايات كه مستند قول اخير است ، اشاره مى كنيم : 1. حمران از امام پنجم (عليه السلام ) درباره آيه (انا اءنزلناه فى ليلة مباركة )(65) مى پرسد. امام باقر (عليه السلام ) در جواب مى فرمايد: نعم ليله القدر، فى كل سنه ، فى شهر رمضان ، فى عشر الاواخر؛(66) بلى ، آن شب قدر است كه در تمام سالها در دهه آخر رمضان واقع شده است . 2. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايند: ((التمسوها فى العشر الاواخر؛(67) شب قدر را در دهه آخر ماه مبارك رمضان بجوييد.)) 3. و نيز نقل است كه : ان النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) كان يوقظ اهله ، فى العشر الاواخر من شهر رمضان ؛ رسول خدا اهل خويش را در دهه آخر ماه رمضان بيدار مى كرد. شب بيست و سوم
شب قدر بودن شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان ، يقينى است . و شب هاى نوزدهم و بيست و يكم وسيله اى براى دست يافتن به آن است . اينك به ادله اى چند در اين خصوص اشاره مى شود: الف ) از شيعه و اهل سنت ، نقل كرده اند كه : عبدالله انيس انصارى (جُهَنى ) كه در خارج مدينه مى زيسته و شرايطش طورى بوده كه نمى توانسته زياد به مدينه بيايد و از خيرات و بركات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) استفاده كند روزى خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شرفياب شد و عرض كرد: من شتران و گوسفندان و كارگرانى دارم و منزلم از مدينه دور است ، ولى دوست دارم ، يك شب از شب هاى ماه رمضان را معين فرماييد تا سعى كنم به مدينه بيايم و در نماز حاضر شوم . فدعاه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فسارّه فى اءذنه ، فكان الجهنى ، اذا كان ليلة ثلاث و عشرين ، دخل بابله و غنمه و اهله ، الى المدينة ؛(68) پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مطلبى را به گوش او سرى فرمودند و پس از آن اين مرد، شب هاى بيست و سوم ماه رمضان با شتران و گوسفندان و كارگران خود وارد مدينه مى شد. بعضى اين روايت را با شب قدر تطبيق داده اند. ب ) سفيان بن السمط گويد: قلت لابى عبدالله (عليه السلام ): الليالى التى يرجى فيها من شهر رمضان ... ((شبهايى كه احتمال مى رود، ((شب قدر)) در آنها باشد، كدام است ؟)) حضرت فرمود: ((تسع عشره واحدى و عشرين و ثلاث و عشرين ؛ شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم است .)) قلت ، فان اءخذت انسانا، الفترة او علة ، ما المعتمد عليه من ذلك ؛ پرسيدم : اگر كسى معذور باشد، به كدام شب بيشتر اهميت بدهد؟ فرمودند: ((ثلاث و عشرين ؛ به شب بيست و سوم .)) پ ) از امام صادق (عليه السلام ) روايت است كه فرمودند: التقدير فى ليلة تسعه عشر، و الابرام فى ليلة احدى و عشرين ، و الاءمضاء فى ليلة ثلاث و عشرين ؛ اندازه گيرى و تقدير امور در شب نوزدهم انجام مى شود و سپس در بيست و يكم ، ابرام و مهيا براى امضا مى گردد و آن گاه در شب بيست و سوم ، امضا خواهد شد. ت ) شيخ صدوق مى فرمايد: اتفق مشايخنا - رضى الله عنهم - فى ليلة القدير، على انها ليله ثلاث و عشرين من شهر رمضان .(69) بزرگان شيعه اتفاق كرده اند كه شب قدر، بيست و سوم رمضان است . ث ) فتّال نيشابورى نيز مى نويسد: اتفق اكثر مشايخنا - رضى الله عنهم - على ان ليلة القدر، ليله ثلاث و عشرين .(70) ((بيشتر مشايخ ما اتفاق كرده اند كه بيست و سوم ماه رمضان ، شب قدر است .)) اعمال مخصوص اين شب نيز مؤ يد مدعاى ماست ؛ مثلا انجام دو غسل (اول و آخر شب ) و خواندن هزار مرتبه سوره قدر و تلاوت سوره دخان كه نخستين آيه اش اين است : (انا اءنزلناه فى ليلة مباركة ). ج ) در تفسير گازر آمده است : ((عبدالله عمر گفت : در عهد رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) چند نفر از صحابه به خواب ديدند كه شب قدر، شب بيست و سوم است . حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: خواب هاى شما موافق است ، هر كه خواهد عبادتى كند، به شب بيست و سوم اهميت دهد.)) چ ) و در خبر است كه بنى سلمه جمعى را به مدينه فرستادند تا از رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) بپرسند كه شب قدر، كدام شب است . به نزديك حضرت آمدند و سوال كردند. حضرت در جواب پرسشى كردند: امشب چندم است ؟ گفتند: بيست و دوم . سپس پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: ((فردا شب .)) ح ) از امام صادق (عليه السلام ) منقول است كه فرمودند: ان ليلة الثالث و العشرين من شهر رمضان ، هى ليلة الجهنى ، فيها يفرق كل امر حكيم ، و فيها تثبت البلايا و المنايا و الاجال و الارزاق و القضايا و جميع ما يحدث الله فيها، الى مثلها من الحول ، فطوبى لعبد احياها، راكعا و ساجدا و مثّل خطاياه بين عينيه و يبكى عليها، فاذا فعل ذلك ، رجوت ان لا يخيب ان شاء الله .(71) از اين روايت استفاده مى شود كه محققا شب بيست و سوم رمضان ، همان ليله جهنى است كه در آن ، هر امر محكمى فيصله داده خواهد شد و در آن شب ، هر حادثه اى اعم از بلا، مرگ ، زندگى و روزى و تمام آنچه از حوادث الهى در اين شب و ساير شب ها در طول سال واقع خواهد شد، معين مى گردد. و سپس امام (عليه السلام ) مى افزايند: ((خوشا به حال آن بنده اى كه شب ياد شده را به ركوع و سجود احيا نمايد و گناهان خود را در مقابل ديدگان مجسم كند و بر انجام آنها بگريد كه اگر چنين كرد، اميدوارم كه به خواست خدا نااميد نشود.)) حفص بن غياث از امام صادق (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل كرده است : انزل القرآن فى ثلاث و عشرين من شهر رمضان ؛(72) قرآن در شب 23 رمضان نازل شده است . از سوى ديگر بر حسب دو آيه از قرآن ، اين كتاب آسمانى در ماه رمضان و در شب قدر نازل شده است ، بنابراين شب قدر شب 23 رمضان است . سيد ابن طاووس رحمه الله مى گويد: ((طبق كشف و بيان ، شب قدر همان شب بيست و سوم رمضان مى باشد.))(73) شب قدر در مناطق مختلف آيا شب قدر در تمام كره زمين يك شب معين است يا متفاوت است ؟ بعضى معتقدند، از آن جا كه شروع ماه هاى قمرى در همه مناطق همزمان نيست ، شب قدر هم در همه بلاد، يك شب خاص نخواهد بود. برخى ديگر مى فرمايند: آغاز ماه هاى قمرى ، در كليه مناطق يكى است و اگر در شهرى از شهرها هلال رؤ يت شود، آن شب در جميع مناطقى كه با محل رؤ يت در بخشى از شب مشتركند، اول ماه است و آن گاه پس از گذشت 23 شب از رويت هلال رمضان ، آن شب ((ليلة القدر)) است . دليل اين بزرگان ، اطلاق صحيحه هشام بن حكم از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمودند: ان كانت له بيّنه عادلة على اهل مصر، انهم صاموا ثلاثين على رؤ يته ، قضى يوما. كسى به واسطه نديدن هلال ، 29 روز ماه رمضان را روزه گرفت ، سپس بينه عادله پيدا شد بر اين كه در شهرى از شهرها سى روز روزه گرفته اند، به واسطه رويت هلال در شب قبل آن ، بايد يك روز قضا كند. و در موثقه بصرى ، امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: ((فان شهد اهل بلد آخر، فاقضه ؛ اگر اهل شهرى شهادت دهند كه هلال را ديده اند و در آن روز كه يوم الشك بود و روزه نگرفت ، بايد آن را قضا كند.)) در اين مورد، صاحب جواهر و نراقى در مستند و حكيم در مستمسك ، نيز اين قول را تقويت كرده اند. و اما از آنجا كه اكثر فقها صحيحه هشام را مقيد دانسته اند، لذا بر ماست كه رعايت احتياط كرده و ضمن توجه به رويت هلال در شهرهاى نزديك و يا موافق در افق ، شب بيست و سوم پس از رويت هلال در بلد خود را نيز احيا بداريم و همچنين شب بيست و سوم پس از رويت هلال در شهرهاى دور و يا مخالف در افق را نيز احيا بگيريم تا مطمئن به درك فضيلت شب قدر گرديم . محرومان از بركات ليله القدر از برخى روايات استفاده مى شود كه گروهى از اسلام و رحمت و ديگر بركات شب قدر محرومند و آنها عبارتند از: 1. شارب الخمر؛ 2. خورنده گوشت خوك ؛ 3. كسى كه خود را به وسيله زعفران آرايش نمايد.(74) 4. آنان كه در منزل خود، سگ نگهدارى مى كنند (مگر به خاطر مصلحتى مشروع ).(75) 5. ملعونان (منافقان )، رباخواران ، پيشوايان شرور، كافران ، رشوه گيران ، رشوه دهندگان ، قاطعان رحم ، شهوت رانان ، كتمان كنندگان حقيقت ، فتنه گران ، ظالمان ، يارى دهندگان ظالمان ، شراب خواران ، اهل تهمت و دروغ و غيبت ، تاركان معروف و عاملان منكر و عاق والدين و ساحران و... 6. كسى كه كينه برادر مسلمان خود را به دل گيرد و با او دشمن باشد. ميبدى مى نويسد: فرشتگان و جبرئيل گرد عالم مى گردند و به همه جاى ها در آيند و به همه خانه هاى مومنان در شوند، خانه اى كه در آن جا ((مى )) بود يا مدمن الخمر بود يا فرزندى عاق بر پدر و مادر يا قاطع رحم بود يا در آن خانه سگى بود يا تصاوير يا كسى كه نماز نكند يا دو مسلمان كه با يكديگر به هجرت باشند و سخن نگويند، فرشتگان در اين خانه ها نروند و از خيرات و بركات اين شب محروم باشند.(76) # # # در رفع اين ابهام كه چرا عرشيان توجهى به اين گروه از انسان ها ندارند و چرا بايد از نورانى بودن شب قدر و بركات آن محروم باشند، بايد گفت : اين گونه افراد با رمضان انسى ندارند و زمينه بهره ورى از بركات اين شب ها را در خود فراهم نياورده اند و روحشان نيز آمادگى پذيرش ملائك و حقيقت برتر از آن روح را ندارند؛ كسى كه در طول يك سال ، با بى بند و بارى زندگى را ادامه داده و از انجام هر خلافى كوتاهى نكرده است ، چگونه مى تواند چشم به شب قدر بدوزد و پذيراى ملائكه گردد؟! آرى بايد نخست ديو را از جان بيرون راند و آن گاه به انتظار فرود آمدن ملائكه و روح و نيز بارش رحمت الهى نشست ، زيرا وجود زمينه هاى پذيرش از ضروريات محسوب مى گردد. البته ناگفته نماند كه تزكيه خانه دل از وسوسه هاى ابليس لعين و پاكسازى آن از آلودگى هاى ظلمانى و آنگاه ايجاد زمينه براى تغذيه سالم آن از غذاهاى معنوى و آرامش بخشى ، هم چون ذكر و ياد خدا و توبه و استغفار و تلاوت قرآن و توسل و در نهايت ، درك فيوضات الهى در ليله القدر، بدون توفيق از جانب حق تعالى به دست نمى آيد و روى همين اصل است كه عارف سالك ، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى در المراقبات مى فرمايد: ((از مهم ترين دعاها در ماه رمضان ، اين است كه براى توفيق ((عبادت شب قدر)) زياد دعا كند)) و ما نيز دست به دعا برداشته و گوييم : پروردگارا، ما را از آنان كه از خيرات و بركات اين شب (ليلة القدر) محرومند، قرار مده و خير دنيا و آخرت را براى ما و پدر و مادر و فرزندانمان مقدر فرما. اجمالى از وظايف ما در شب قدر اعمال و وظايف شب هاى قدر را مى توان به دو قسم تقسيم كرد: 1. وظايف مشترك ؛ 2. وظايف مخصوص ؛ اينك به برخى از اعمال مشترك در شب هاى قدر اشاره مى كنيم تا آنان كه خواهان خوش كامى و خوش بختى هستند، به انجام آنها بپردازند: 1. غسل
سيد ابن طاووس در اقبال به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) روايت مى كند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در دهه آخر ماه رمضان هر شب غسل مى كرد.(80) 2. احيا و شب زنده دارى حضرت باقر العلوم (عليه السلام ) به نقل از آباء كرامش نقل مى كند: ((رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نهى كرد كه از شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، غفلت شود و نهى كرد كه كسى در آن شب بخوابد.))(81)
|