رهبرى امام خمينى
اگر به من بگويند خدمتگزار ، بهتر از اين است كه بگويند رهبر ; رهبرى
مطرحنيست ، خدمتگزارى مطرح است ، اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم .
در اسلام و پيش من رهبرى مطرح نيست ، برادرى مطرح است .
من با مردم ايران برادر هستم ، و خود را خادم و سرباز آنان مىدانم .
من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را مىخواهم . من از بيرون آمدهام
كهخدمت به شما بكنم. من خادم شما هستم ، من خادم ملتشما هستم .
من آمدهام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم ، كه تاحيات
دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملتهاى اسلامى ، خدمتگزار ملت
بزرگايران ، خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيان ، خدمتگزار همه قشرهاى كشور و
همهقشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان .
اين جانب كه يك نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم ، در
مواقعخطير و براى مصالح بزرگ اسلامى ، حاضرم براى كوچكترين افراد تواضع و
كوچكىكنم ، تا چه رسد به علماى و مراجع عظام - كثر الله امثالهم - .
من دعاگوى همه شما هستم و خدمتگزار همه ملت . و من اميدوارم كه بتوانم
اينخدمتم را تمام كنم ،.
خمينى دستيكايك شما را مىبوسد و به يكايك شما احترام مىگذارد و يكايكشما
را رهبر خودش مىداند ، كه بارها گفتهام من با شما يكى هستم .
من آمدهام كه بزرگوارى شما را حفظ كنم من آمدهام كه دشمنهاى شما را
زمينبزنم .
من احتياج به كمك مالى ندارم . من با شاه ، با يك قلم و چند صفحه كاغذمبارزه
مىكنم ; و اگر يك وقت محتاج به كمكى باشم ملت من به من كمك خواهدكرد .
پيش من مكان معينى مطرح نيست ، عمل به تكليف الهى مطرح است ،
مصالحعاليه اسلام و مسلمين مطرح است .
براى من مكان مطرح نيست، آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است ; هر
جابهتر اين مبارزه صورت بگيرد ، آن جا خواهم بود .
من اكنون قلب خود را براى سرنيزههاى مامورين شما حاضر كردهام ، ولى
براىقبول زورگوييها و خضوع در مقابل جبارهاى شما حاضر نخواهم كرد .
من براى چند روز زندگى با عار و ننگ ارزشى قائل نيستم .
خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد .
اگر خمينى هم با شما سازش كند ، ملت اسلام با شما سازش نمىكند .
ملت ايران بايد بداند كه من در كنار آنان ، تا آخرين نفس براى حفظ قوانيناسلام و
مصالح مملكت به مبارزه خود ادامه مىدهم .
خدا مىداند كه شخصا براى خود ذرهاى مصونيت و حق و امتياز قائل نيستم ;
اگرتخلفى از من هم سر زد ، مهياى مؤاخذهام .
اميدوارم كه خمينى از راه مستقيم اسلام ، كه مبارزه با قدرتهاى ستمگر استهيچ
گاه منحرف نشود .
آنهايى كه شناختهاند ،مىدانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تاثيرواقع
نمىشوم ، انجام مىدهم .
من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس ، در هر مرتبهاى كه باشد عقد اخوتنبستهام
; چهارچوب دوستى من ، در درستى راه هر فرد نهفته است .
من اعلام مىكنم كه هر كس به من نسبت بدهد مطلبى را كه بر خلاف
دستوراتاسلامى است ، دروغ گفته است .
اگر من يك وقتى ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا مىكند كه يك حرفى بزنم ،مىزنم
و دنبالش راه مىافتم، و از هيچ چيز نمىترسم - بحمد الله تعالى - ; والله تا حالا
نترسيدهام ،آن روز هم كه مىبردنم ، آنها مىترسيدند ، من آنها راتسلى مىدادم كه
نترسيد .
من از آن آدمها نيستم كه يك حكمى اگر كردم ، بنشينم چرت بزنم كه اين
حكمخودش برود ; من راه مىافتم دنبالش .
من پاپ نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم ، و بقيه اوقاتبراى
خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم .
من دست از كار خودم برداشتم كه طلبگى بود و آمدم اين جا ، براى اين كه ما يك
حكومت صالح نداشتيم ، و يك قدرت صالحه در كار نبود .
من دست برادرى دراز مىكنم به تمام ملتهاى اسلام ، به تمام مسلمين دنيا ،
درشرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند .
من دست عموم ملت اسلام و آزاديخواهان جهان را ، در راه قطع ريشه استعمار
واستعمارگران ، استقلال ممالك اسلامى و گسستن زنجيرههاى اسارت ، مىفشارم .
من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كولهبار مبارزه را بر
دوشگرفتهاند ، و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نمودهاند ،
مىبوسمو سلام و درودهاى خالصانهخود را به همه غنچههاى آزادى و كمال نثار
مىكنم .
من در اين آخر عمر ، متواضعانه دستخود را به طرف تمام گروههايىكه براى
برپايى اسلام و احكام آن ، كه تنها راه سعادت و ضامن استقلال وآزادى ايران از
استعمار نو و كهنه است ، كوشش و فداكارى مىكنند دراز مىكنمو از همه استمداد
مىنمايم .
اين جانب با تمام طاقت ، در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان كوششكرده و
مىكنم .
من به شما ملت ايران سفارش مىكنم كه اگر در روزنامهاى ، در مطبوعاتى ، درجاى
ديگرى به من سب بكنند، فحش بدهند ، كسى حق ندارد كه يك كلمه بگويد .
من تحريم كردم بر شما جوابگويى را ; براى اين كه توطئه است ، توطئهها را
باسكوت خنثى كنيد ; و اگر چنانچه توطئه زياد شد با مشتخنثى مىكنيم .
من گرچه فرزند عزيزى را كه پاره تنم بود از دست دادم ، لكن مفتخرم كه
چنينفرزندان فداكارى در اسلام وجود داشت و دارد .
من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مىخورم ، و از خدا مىخواهم تا
بابسيجيان محشورم گرداند ، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه
خودبسيجىام .
خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانانآماده
نمودهام ، و در انتظار فوز عظيم شهادتم .
من وقتى مطالعه روحيه مردان و زنان جوان از دست داده را مىكنم كهشجاعانه در
مقابل مصائب ايستادگى كرده و مىكنند ، براى خود احساس شرمندگىمىكنم .
هم برادرهاى ما و هم خواهرهاى ما ، همه سربازهاى اسلام هستيم . و مناميدوارم
كه در آن كتابى كه بناست اسم سربازها را بنويسند ، اسم ماها را همبه نام سرباز
بنويسند .
من اميدوارم به فوز احدى الحسينين نايل شوم ، يا پيشرفت مقصود و اقامهيا
شهادت در راه آن كه راه حق است . عدل و حق ،
قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكى و تنها همبماند
، به راه خدا كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شكر و بتپرستى است ادامهمىدهد ، و به
يارى خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام ، اين پابرهنههاى مغضوبديكتاتورها ،
خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانى كه بر ستم وظلم خويش
اصرار مىنمايند سلب خواهد كرد .
هيهات كه خمينى در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم
قرآنكريم و عترت رسول خدا و امت محمد - صلى الله عليه و آله - و پيروانابراهيم
حنيف ، ساكت و آرام بماند ، و يا نظارهگر صحنههاى ذلت و حقارتمسلمانان باشد .
نهضت ما قائم به شخص نيست ، نهضت ما همگانى است ، همه ملت رهبرند ،همه
بيدار شدهاند .