خداشناسى و عبوديت
غير حق تعالى نور نيست ، همه ظلمتند .
ما از خدا هستيم همه. همه عالم از خداست ، جلوه خداست ، و همه عالم بهسوى او
برخواهد گشت .
تمام مقاصد انبيا برگشتش به يك كلمه است و آن ، معرفت الله .
آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند .
بيشتر ناله اوليا ، از درد فراق و جدايى از محبوب است و كرامت او .
تمام كمالاتى كه براى اولياى خدا و انبياى خدا حاصل شده است از اين دل كندناز
غير ، و بستن به اوست .
آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مىدهد اين است كه غير خدا را
كناربگذارد ، و اين براى هر كس ميسور نيست .
خودتان را متصل كنيد به اين دريا ، درياى الوهيت ، درياى نبوت ، درياىقرآن كريم .
بدان كه شكر نعمتهاى ظاهره و باطنه حق تعالى ، يكى از وظايف لازمه عبوديت
وبندگى است كه هر كسى به قدر مقدور بايد قيام به آن نمايد ، گرچه از عهده
شكرحق تعالى ، احدى از مخلوقات برنمىآيد .
پر واضح است كه تسبيح و تقديس و ثناى حق تعالى ، مستلزم علم و معرفت بهمقام
مقدس حق ، و صفات جلال و جمال است ، و بدون هيچ گونه معرفتى و
علمىمتحقق نشود .
از آداب عبوديت اين است كه جز قدرت حق ، قدرتى را نپذيرند ، و جز ثناىحق، و
آن كه از اولياى حق است ، ثناى كسى را نگويند .
اصل تمجيد ، براى غير خدا واقع نمىشود ، حتى شما كه از يك گل تعريف
مىكنيد ،از يك سيب تمجيد مىكنيد ، اين تمجيد خداست .
مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيتسرچشمه نگيرد ، و از وحدت
اسلامىبيرون برويد ، مخذول مىشويد .
اگر اغراض الهى داشتيد ، مادى هم دنبالش هست ، اما اين مادى ، ديگرالهى شده
است .
تشخيص معيار الهى از شيطانى آن است كه پس از مراجعه به خود ، بيابد كهآنچه
كه او مىخواهد، نفس عمل است ، گرچه اين كار را ديگرى انجام دهد .
توجه به خدا و هجرت از خود به خدا - كه بزرگترين هجرتهاست - ، هجرت ازنفس
به حق ، و از دنيا به عالم غيب شما را تقويت كرد .
پس از اتكال به خداوند، به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشتهباشيد .
به شما مىگويم كه از هيچ كس نترسيد الاّ خدا ؛ و به هيچكس اميد نبنديد
الاخداى تبارك و تعالى .
توجه به غير خدا ، انسان را به حجابهاى ظلمانى و نورانى محجوب مىنمايد .
غفلت از حق كدورت قلب را زياد كند ، و نفس و شيطان را بر انسان چيرهكند ، و
مفاسد را روزافزون كند . و تذكر و يادآورى از حق دل را صفا دهد ، وقلب را صيقلى
نمايد و جلوهگاه محبوب كند ، و روح را تصفيه نمايد و خالصكند ، و از قيد اسارت
نفس ، انسان را براند .
و بدان كه هيچ آتشى از آتش غضب الهى دردناكتر نيست .
همانطور كه مكلفيم كه خودمان را حفظ كنيم و خارج كنيم از ظلمات به نور ،
مكلف هستيم ديگران را همين طور دعوت كنيم .
ما بايد دعوت بكنيم و دعوت ما به خود نباشد ، دعوت به دنيا نباشد ، دعوتبه خدا
باشد .
درس را براى خدا بخوانيد .
اگر انسان براى شهوات نفسانيه قيام بكند ، و براى خدا نباشد ، اين كارش ،،
بهجايى نمىرسد اين كارش، بالاخره فشل مىشود .چيزى كه براى خدا نيست ،
دوام نمىتواند داشته باشد .
خدا هست ؛ غفلت نكنيد از او ! خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبتهستيم .
مقصد را مقصد الهى كنيد ، براى خدا قدم برداريد .
همه عالم محضر خداست ؛ هر چه واقع مىشود در حضور خداست .
هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست ، همه كارها !
چشمهايىكه بهممىخورد ، در محضر خداست؛ زبانهايى كه گفتگو مىكند ، در
محضر خداست ؛و دستهايى كه عمل مىكند، در محضر خداست ؛ و فردا ما جواب
بايد بدهيم .
همه ما در محضر خدا هستيم ، و همه ما خواهيم مرد .
بايد به قلبتان برسانيد كه هر كارى انجام مىدهيد در محضر خدا هستيد .
به قلوب محجوت و منكوس خود برسانيد كه عالم ، از اعلى عليين تااسفل السافلين
، جلوه حق - جل و علا - و در قبضه قدرت اوست .
نعمتهاى خدا امتحان است براى بندگان خدا .
آنى كه انسان را از تزلزل بيرون مىآورد ، آن ، ذكر خداست .
به خدا متوجه شو ، تا دلها به تو متوجه شود .
صورت عمل ميزان نيست ، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است .
مكلفى نيست در عالم ، كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد .
هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسئوليتى كه دارد ، همان مقام و مسئوليت ،
امتحان اوست .
در اسلام معيار ، رضايتخداست ، و نه شخصيتها . ما شخصيتها را با حقمىسنجيم ،
و نه حق را با شخصيتها . معيار ، حق و حقيقت است .
ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم .
بيدار بشويد ملت ! بيداربشويد دولت ! همه بيدار باشيد ! همهتان در محضرخدا
هستيد . فردا همه بايد حساب پس بدهيد .
از روى خون شهداى ما نگذريد
بدوننظر . و براى مقام دعوا نكنيد با هم .
عالم محضر خداست ؛ در محضر خدا معصيتخدا نكنيد . در محضر خدا ، با هم
دعوا نكنيد سر امور باطل و فانى.
براى خدا كار بكنيد و براى خدا به پيش برويد .
الآن ما همه در حيطه امتحان گذاشته شديم .
انسان ممكن است چيزى را از چشم همه مخفى كند ، ولى همه چيز ما در نزد
خداحفظ مىشود ، و اعمال ما را به خود ما برمىگرداند .
استناد به خدا بكنيد .و اين استناد به خدا ، تمام مشكلات را - ان شاء الله حل
خواهد كرد .
تمام تكاليف الهيه الطافى است الهى ، و ما خيال مىكنيم تكليف است .
ما بايد بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم .
خداى تبارك و تعالى همه نعمتها را به ما عطا فرموده است ، و آن چيزهايى كهعطا
كرده در راه او بايد صرف بكنيم .
ما همه از خداييم و بايد در راه خدمت به او باشيم .
آن چيزى كه آسان مىكند مصيبتها را ، اين است كه همه انسانها رفتنى هستند
وهمه ماها رفتنى هستيم ، و چه بهتر كه در راه خدا فدا بشويم .
ما و شما و همه ، هر چه داريم از خداست ، و هر چه توان داريم براى خدا بايدخرج
كنيم .