مسائل پزشکی
جلوگیری از بارداری
س 1255: 1 ـ آيا براى زنى که سالم است،
جلوگيرى از باردارى بهطور موقت از طريق بکارگيرى وسايل و موادى که از انعقاد نطفه
جلوگيرى مىکنند، جايز است؟
2 ـ استفاده از يکى از دستگاههاى
جلوگيرى از باردارى که چگونگى جلوگيرى از حاملگى توسط آن تا به امروز معلوم نشده،
ولى به عنوان وسيلهاى براى جلوگيرى از باردارى شناخته شده است، چه حکمى دارد؟
3 ـ آيا جلوگيرى دائم از حاملگى براى
زنى که از خطر باردارى خوف دارد، جايز است؟
4 ـ آيا جلوگيرى دائمى از باردارى براى
زنانى که زمينه مساعدى براى به دنيا آوردن فرزندانى معيوب يا مبتلا به بيماريهاى
ارثى جسمى و روانى دارند، جايز است؟
1 ـ اگر با موافقت شوهر باشد، اشکال
ندارد.
2 ـ اگر موجب از بين رفتن نطفه بعد از استقرار آن در رحم شود و يا مستلزم نگاه و
لمس حرام باشد، جايز نيست.
3 ـ جلوگيرى از باردارى در فرض مذکور اشکال ندارد بلکه اگر حاملگى براى حيات مادر
خطر داشته باشد، باردار شدن بهطور اختيارى جايز نيست.
4 ـ اگر با يک غرض عقلايى صورت بگيرد و ضرر قابل توجهى هم نداشته باشد و با اجازه
شوهر باشد، اشکال ندارد.
س 1256: بستن لولههاى منى مرد براى
جلوگيرى از افزايش جمعيت چه حکمى دارد؟
ج: اگر اين کار با يک غرض عقلايى
صورت بگيرد و ضرر قابل ملاحظهاى هم نداشته باشد، فىنفسه اشکال ندارد.
س 1257: آيا زن سالمى که حاملگى براى
او ضررى ندارد، جايز است از طريق عزل يا دستگاه ديافراگم يا خوردن دارو و يا بستن
لولههاى رحم، از باردارى جلوگيرى کند، و آيا جايز است شوهرش او را وادار به
استفاده از يکى از اين راهها غير از عزل نمايد؟
ج: جلوگيرى از باردارى فىنفسه به
طريق عزل، اشکال ندارد و همچنين استفاده از راههاى ديگر هم اگر با يک غرض عقلايى
صورت گيرد و ضرر قابل ملاحظهاى هم نداشته و با اجازه شوهر بوده و مستلزم لمس و نظر
حرام نباشد، اشکال ندارد ولى شوهر حق ندارد همسر خود را به اين کار وادار نمايد.
س 1258: آيا جايز است زن باردارى که
قصد دارد لولههاى رحم خود را ببندد، از طريق عمل سزارين فرزند خود را به دنيا آورد
تا در هنگام آن عمل، لولههاى خود را هم ببندد؟
ج: حکم بستن لولههاى رحم قبلاً
گذشت، ولى جواز عمل سزارين متوقف بر نياز به آن يا درخواست خود زن باردار است و به
هر حال لمس و نظر مرد اجنبى به زن هنگام عمل سزارين و بستن لولههاى رحم حرام است.
مگر در حال ضرورت.
س 1259: آيا جايز است زن بدون اجازه
شوهرش از وسائل پيشگيرى از باردارى استفاده نمايد؟
ج: محل اشکال است.
س 1260: مردى که داراى چهار فرزند است
اقدام به بستن لولههاى منى خود کرده است، آيا در صورت عدم رضايت زن، آن مرد
گناهکار محسوب مىشود؟
ج: جواز اين کار متوقف بر رضايت
زوجة نيست و چيزى بر عهده مرد نمىباشد.
سقط جنین
(کورتاژ)
س 1261: آيا سقط جنين بر اثر مشکلات
اقتصادى جايز است؟
ج: سقط جنين به مجرّد وجود مشکلات و
سختىهاى اقتصادى جايز نمىشود.
س 1262: پزشک بعد از معاينه در ماههاى
اول حاملگى به زن گفته است که استمرار باردارى احتمال خطر جانى براى او دارد و در
صورتى که حاملگى ادامه پيدا کند، فرزندش ناقصالخلقه متولد خواهد شد و به همين دليل
پزشک دستور سقط جنين داده است، آيا اين کار جايز است؟ و آيا سقط جنين قبل از دميده
شدن روح به آن جايز است؟
ج: ناقصالخلقه بودن جنين، مجوّز
شرعى براى سقط جنين حتّى قبل از ولوج روح در آن محسوب نمىشود، ولى اگر تهديد حيات
مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشک متخصص و مورد اطمينان باشد، سقط جنين
قبل از ولوج روح در آن اشکال ندارد.
س 1263: پزشکان متخصص مىتوانند از
طريق استفاده از روشها و دستگاههاى جديد، نواقص جنين در دوران باردارى را تشخيص
دهند و با توجه به مشکلاتى که افراد ناقصالخلقه بعد از تولد در دوران زندگى با آن
مواجه مىشوند، آيا سقط جنينى که پزشک متخصص و مورد اطمينان آن را ناقصالخلقه
تشخيص داده، جايز است؟
ج: سقط جنين در هر سنّى به مجرّد
ناقصالخلقه بودن آن و يا مشکلاتى که در زندگى با آن مواجه مىشود، جايز نمىشود.
س 1264: آيا از بين بردن نطفه
منعقدشدهاى که در رحم مستقر شده، قبل رسيدن به مرحله علقه که تقريباً چهل روز طول
مىکشد، جايز است؟ و اصولاً در کداميک از مراحل ذيل سقط جنين حرام است:
1 ـ نطفه استقرار يافته در رحم،
2 ـ علقه،
3 ـ مضغه،
4 ـ عظام (قبل از دميدن روح).
ج: از بين بردن نطفه بعد از استقرار
آن در رحم و همچنين سقط جنين در هيچيک از مراحل بعدى جايز نيست.
س 1265: بعضى از زوجها، مبتلا به
بيمارىهاى خونى بوده و داراى ژن معيوب مىباشند و در نتيجه ناقل بيمارى به فرزندان
خود هستند و احتمال اين که اين فرزندان مبتلا به بيمارىهاى شديد باشند، بسيار زياد
است و چنين کودکانى از بدو تولّد تا پايان عمر، دائما در وضع مشقّت بارى به سر
خواهند برد. مثلاً بيماران هموفيلى همواره ممکن است با کوچکترين ضربهاى دچار
خونريزى شديد منجر به فوت و فلج شوند. حال آيا با توجّه به اين که تشخيص اين بيمارى
در هفتههاى اوّل باردارى ممکن است آيا سقط جنين در چنين مواردى جايز است؟
ج: اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى
است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مىباشد، در اين صورت جايز است قبل از
دميده شدن روح، جنين را اسقاط کنند ولى بنا بر احتياط، ديه آن بايد پرداخت شود.
س 1266: سقط جنين فىنفسه چه حکمى
دارد؟ و در صورتى که ادامه باردارى براى زندگى مادر خطر داشته باشد، حکم آن چيست؟
ج: سقط جنين شرعاً حرام است و در
هيچ حالتى جايز نيست مگر آنکه استمرار حاملگى براى حيات مادر خطرناک باشد که در اين
صورت سقط جنين قبل از ولوج روح، اشکال ندارد، ولى بعد از دميدن روح جايز نيست حتّى
اگر ادامه حاملگى براى حيات مادر خطرناک باشد مگر آنکه استمرار باردارى، حيات مادر
و جنين هر دو را تهديد کند و نجات زندگى طفل به هيچ وجه ممکن نباشد ولى نجات زندگى
مادر به تنهايى با سقط جنين امکان داشته باشد.
س 1267: زنى جنين هفت ماهه خود را که
ناشى از زنا بوده بنا به درخواست پدرش سقط کردهاست، آيا ديه بر او واجب است؟ و بر
فرض ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده مادر است يا پدر او؟ و در حال حاضر به نظر شما
مقدار آن چقدر است؟
ج: سقط جنين حرام است هرچند بر اثر
زنا باشد و درخواست پدر باعث جواز آن نمىشود و در صورتى که مادر مباشر در سقط جنين
باشد ديه بر عهده مادر است امّا در مقدار ديه جنين در فرض سؤال ترديد وجود دارد و
احوط اين است که مصالحه شود و اين ديه در حکم ارث کسى است که وارث ندارد.
س 1268: مقدار ديه جنينى که دو ماه و
نيم عمر دارد، در صورتى که عمداً سقط شود چقدر است و ديه بايد يه چه کسى پرداخت
شود؟
ج: اگر علقه باشد ديه آن چهل دينار
است و اگر مضغه باشد شصت دينار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد هشتاد دينار است و
ديه به وارث جنين با رعايت طبقات ارث پرداخت مىشود ولى وارثى که مباشر سقط جنين
بوده از آن، سهمى ندارد.
س 1269: اگر زن باردارى مجبور به
معالجه لثه يا دندانهايش شود و بر اساس تشخيص پزشک متخصص نياز به عمل جراحى پيدا
کند، آيا با توجه به اينکه بيهوشى و عکسبردارى با اشعه باعث نقص جنين در رحم
مىشود، سقط جنين براى او جايز است؟
ج: دليل مذکور مجوّزى براى سقط جنين
محسوب نمىشود.
س 1270: اگر جنين در رحم، مشرف به موت
حتمى باشد و باقى ماندن آن در رحم به همان حال براى زندگى مادر خطرناک باشد، آيا
سقط آن جايز است و اگر شوهر آن زن مقلّد کسى باشد که سقط جنين در حالت مذکور را
جايز نمىداند، ولى زن و اقوام او از کسى تقليد مىکنند که آن را جايز مىداند،
تکليف مرد در اين حالت چيست؟
ج: چون در فرض سؤال امر دائر است
بين مرگ حتمى طفل به تنهايى و بين مرگ حتمى طفل و مادر او، بنا بر اين چارهاى جز
اين نيست که لااقل زندگى مادر با سقط جنين نجات داده شود و در فرض سؤال، شوهر حق
ندارد همسرش را از اين کار منع کند، ولى واجب است تا حد امکان بهگونهاى عمل شود
که قتل طفل مستند به کسى نشود.
س 1271: آيا سقط جنينى که نطفهاش با
وطى به شبهه توسط فرد غيرمسلمان و يا با زنا منعقد شده، جايز است؟
ج: جايز نيست.
تلقيح مصنوعى
س 1272: الف ـ آيا لقاح آزمايشگاهى در
صورتى که اسپرم و تخمک از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟
ب ـ بر فرض جواز، آيا جايز است اين کار
توسط پزشکان اجنبى صورت بگيرد؟ و آيا فرزندى که از اين طريق به دنيا مىآيد ملحق به
زن و شوهرى است که صاحب اسپرم و تخمک هستند؟
ج ـ بر فرض که عمل مذکور فىنفسه جايز
نباشد، آيا موردى که نجات زندگى زناشويى متوقف بر آن باشد، از حکم عدم جواز استثنا
مىشود؟
ج: الف ـ عمل مذکور فىنفسه اشکال
ندارد ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.
ب ـ کودکى که از اين طريق متولد مىشود ملحق به زن و شوهرى است که صاحب اسپرم و
تخمک هستند.
ج ـ گفته شد که عمل مذکور فىنفسه جايز است.
س 1273: گاهى بعضى از زوجها به علت
عدم تخمک گذارى در زن که وجود آن براى عمل لقاح ضرورى است، مجبور به جدايى شده و يا
به علت عدم امکان درمان بيمارى و بچهدار نشدن، با مشکلات زناشويى و روحى مواجه
مىشوند، آيا در اين صورت جايز است که به روش علمى از تخمکگذارى زن ديگرى براى
انجام عمل لقاح با نطفه شوهر در خارج از رحم استفاده شود و سپس نطفه لقاح يافته به
رحم آن زن منتقل گردد؟
عمل مذکور هرچند فىنفسه اشکال
ندارد ولى کودکى که از اين طريق متولد مىشود ملحق به صاحب نطفه و تخمک بوده و
الحاق آن به زنى که صاحب رحم است مشکل مىباشد لذا بايد نسبت به احکام شرعى مربوط
به نسب، احتياط رعايت شود.
س 1274: اگر نطفه از شوهر گرفته شود و
بعد از وفات او با تخمک همسرش لقاح شده و سپس به رحم او منتقل شود، اولاً آيا اين
عمل شرعاً جايز است؟ ثانياً آيا کودکى که متولد مىشود فرزند آن مرد است و از نظر
شرعى به او ملحق مىشود؟ و ثالثاً آيا فرزندى که به دنيا مىآيد از صاحب نطفه ارث
مىبرد؟
ج: عمل مذکور فىنفسه اشکال ندارد و
کودک به صاحب تخمک و رحم ملحق مىشود و الحاق آن به صاحب نطفه هم بعيد نيست ولى از
او ارث نمىبرد.
س 1275: آيا تلقيح نطفه مردى اجنبى به
همسر مردى که بچهدار نمىشود، از طريق قراردادن نطفه در رحم او جايز است؟
ج: تلقيح زن از طريق نطفه مرد اجنبى
فىنفسه اشکال ندارد ولى بايد از مقدمات حرام از قبيل نگاه و لمس حرام و غير آنها
اجتناب شود و به هر حال در صورتى که با اين روش کودکى به دنيا بيايد، ملحق به شوهر
آن زن نمىشود بلکه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است که صاحب رحم و تخمک است.
س 1276: اگر زن شوهردارى به علت يائسگى
يا غير آن تخمکگذارى نکند، آيا جايز است تخمکى از زن دوم شوهرش بعد از تلقيح با
نطفه شوهر به رحم او منتقل شود؟ و آيا در اين مورد تفاوتى هست بين اينکه او يا زن
دوم همسر دائم باشند يا موقت؟
2 ـ کداميک از دو زن مادر کودک خواهند
بود؟ صاحب تخمک يا صاحب رحم؟
3 ـ آيا اين عمل در صورتى که نياز به
تخمک همسر ديگر به خاطر ضعف تخمک زن صاحب رحم باشد به حدّى که در صورت لقاح نطفه
شوهر با آن، خوف اين وجود داشته باشد که کودک معيوب متولد شود، نيز جايز است؟
1 ـ اصل عمل مذکور شرعاً مانعى
ندارد و در اين حکم، فرقى نيست بين اينکه نکاح آنان دائم باشد يا منقطع و يا يکى
دائم باشد و يکى منقطع.
2 ـ کودک ملحق به صاحب اسپرم و تخمک است و الحاق او به صاحب رحم هم، مشکل است، بنا
بر اين بايد در ترتيب آثار نسب، نسبت به وى احتياط مراعات شود.
3 ـ اين کار فىنفسه جايز است.
س 1277: آيا در صورتهاى زير تلقيح زن
با نطفه شوهرش که از دنيا رفته، جايز است؟
الف ـ بعد از وفات شوهر ولى قبل از
انقضاى عدّة
ب ـ بعد از وفات او و بعد از انقضاى
عدّة
ج ـ اگر آن زن بعد از فوت شوهرش با مرد
ديگرى ازدواج نمايد، آيا جايز است خود را با نطفه شوهر اولش تلقيح کند؟ و آيا در
صورت فوت شوهر دوم، جايز است خود را با نطقه شوهر اولش بارور کند؟
اين عمل فىنفسه اشکال ندارد و فرقى
نمىکند که قبل از انقضاى عدّة باشد يا بعد از آن و همچنين فرقى نيست بين اينکه
ازدواج کرده باشد ياخير، و در صورت ازدواج هم فرقى نمىکند که لقاح با نطفه شوهر
اولش بعد از وفات شوهر دومش باشد يا در حال حيات او، ولى اگر شوهر دوم او زنده باشد
بايد اين کار با اجازه و اذن او صورت بگيرد.
س 1278: امروزه مىتوان تخمکهايى را
که در خارج از رحم بارور شدهاند در مکانهاى مخصوصى بهطور زنده نگهدارى کرد و در
صورت نياز آنها را در رحم صاحب تخمک قرار داد، آيا اين کار جايز است؟
ج: اين عمل فىنفسه اشکال ندارد.
|